سالهای آغازین هزاره جدید، شاهد فشارهای انقباضی بسیاری بوده است. گرچه جهتگیریهای کاهش قیمت ممکن است جهانی نباشند، اما شکی نیست که رقابت بازارها امروز در مقایسه با یک دهه قبل، بیشتر قیمتمحور شده است. قیمتها در مراکز خرید و خیابانهای بزرگ بسیاری کشورهای غربی، همچنان در حال کاهشاند و قیمت قطعات، مواد خام و محصولات صنعتی نیز وضعیتی مشابه دارد. این سیر نزولی را بعضاً میتوان نتیجه طبیعی یادگیری و آثار تجربه تلقی کرد، اما نزول سریع قیمت بسیاری از کالاهای مصرفی علل دیگری دارد. شکل 1 نرخی مقایسهای را نشان میدهد که در آن، قیمت VCR و DVD در بازار انگلستان کاهش داشته است. مشخصه قابل توجه این است که وقتی کاهش قیمت VCR از 400 پوند به کمی بیش از 40 پوند، بیست سال طول کشیده است، همین کاهش قیمت برای DVD تنها به چهار سال زمان نیاز داشته است. همین پدیده، در صنعت پوشاک، دکوراسیون منزل و سفرهای هوایی نیز دیده میشود.
تغییری اساسی در دورنمای رقابتی جهان، در حال سوق دادن قیمتها به پایینترین سطح خود است. عوامل بسیاری در به وجود آوردن محیط جدید بازار، دخالت دارند:
1. رقبای جهانی جدیدی وارد بازار شدهاند که توسط پایگاههای ساخت و تولید بسیار کمهزینه حمایت میشوند. خیزش چشمگیر چین به عنوان تولیدکننده عمده محصولات کیفی مصرفی، شاهدی بر این مدعاست.
2. رفع موانعی از مسیر تجارت و حذف قواعد دست و پاگیر بسیاری از بازارها، روند تجارت را تسریع کرده و به بازیگران جدید اجازه داده است تا بسیار سریع عرصه را به دست بگیرند. یکی از نتایج این امر، به وجود آمدن اضافه ظرفیت در بسیاری صنایع است. مفهوم اضافه ظرفیت این است که مازاد عرضه در مقابل تقاضا، منجر به فشار بیشتری برای کاهش قیمتهاست.
3. یکی از دیگر دلایل کاهش قیمتها، اینترنت است زیرا مقایسه قیمتها را بسیار آسانتر میسازد. همچنین، اینترنت باعث برقراری حراجیها و تبادلات وسیع در سطح صنعت شده و موجب کاهش قیمتها میشود.
4. به نظر میرسد مشتریان و مصرفکنندگان، در مورد ارزش کالا هشیاری بیشتری پیدا کردهاند. مارکهای تجاری و تولیدکنندگانی که زمانی مشهورتر از دیگران به نظر میرسیدند و قیمتها را رهبری میکردند، اکنون که بازار با پیشنهادات جذاب دیگری در همین سطح و قیمتهای بسیار پایینتر وجود دارند، دیگر قادر به این کار نیستند. توفیق محصولات بسیاری از خرده فروشان با مارک خودشان و یا هجوم خطوط هوایی ارزانقیمت پیمانی1 زمینه مساعدی برای این تغییر عمده فراهم میآورد.
با توجه به این فشار مستمر رو به پایین در قیمتها، بدیهی است که شرکتها باید برای حفظ سودآوری خود راهی برای کاهش هزینهها تا سطحی منطبق با افت قیمتها، بیابند. چالش کسب و کار، یافتن فرصتهای جدید برای کاهش هزینه است. شرکتها پیش از این نیز برنامههای کاهش هزینه بسیاری را پیادهسازی کردهاند. بحث این است که آخرین فرصت باقیمانده برای کاهش عمده هزینهها، در زنجیره تأمین گستردهتر نهفته است نه در عملیات درون شرکتی.
شکل 1
چالش هزینههای زنجیره تأمین
تا سالهای بسیاری، عقیده عمومی این بود که کلید کاهش عمده هزینهها، در فعالیتهای درونی شرکت نهفته نیست بلکه در گسترش زنجیره تأمین است. این مطلب در 1929 به این صورت بیان شده:
... طی دورهای 50 ساله (سالهای 1870 و 1920) هزینه لوازم توزیع، تقریباً سه برابر شده، اما هزینههای تولید به یک پنجم کاهش یافته است... ما آنچه را که در تولید صرفهجویی میکنیم، در توزیع از دست میدهیم.
موقعیتی که بارسودی2 تشریح کرده است، هماکنون در بسیاری صنایع مشاهده میشود. مثلاً، شرکتهایی که فکر میکنند میتوانند با حرکت به سوی شیوههایJIT، به عملیات تولیدی نابتری دست یابند، اغلب هزینهها را با اجبار مشتریان یا تأمینکنندگان به تحمل موجودی دارایی، به جایی دیگر در زنجیره تأمین منتقل کردهاند. صنعت خودرو که تا حد زیادی مادر تفکر ناب و شیوههای JIT است، مطمئناً بعضی از این ویژگیها را نشان داده است. تحلیل انجام شده در مورد صنعت خودروی کشورهای اروپای غربی نشان میدهد که عملیات مونتاژ قطعات خودرو با حداقل موجودی کالا تقریباً ناب بوده است، اما در بالاسر و پایینسر این عملیات، وضعیت دیگری وجود دارد. شکل 2، مقطع موجودی کالا در زنجیره تأمین، از تأمینکنندگان رده اول تا نمایندگیهای فروش خودرو را نشان میدهد.
تناقض این مورد کاوی خاص، این است که بیشتر موجودی کالا هنگامی نگهداری میشود که در گرانترین حالت قرار دارد و این یعنی محصول نهایی. هزینه واقعی موجودی کالا برای صنعت، بسیار قابل توجه است. گرچه هزینههای موجودی کالا در صنایع و شرکتهای دیگر متفاوت است، اما هزینه حقیقی نگهداری موجودی کالا به ندرت کمتر از 25 درصد از ارزش موجودی است. در موقعیت کنونی صنعت خودرو، این مسئله به تنهایی کافی است تا مرز میان سود و زیان را متمایز سازد.
مثال ارائه شده، نوعی ناتوانی را تصویر میکند که متناوباً با آن روبهرو بودهایم تا دیدگاهی وسیعتر از هزینه داشته باشیم. تعریف بسیاری از شرکتها از هزینه، به هزینههایی محدود میشود که شامل چهار دیواری موجودیت کسب و کار آنهاست. با این وجود، گفته میشود امروزه رقابت بین شرکتها اتفاق نمیافتد بلکه بین زنجیرههای تأمین صورت میگیرد. بنابراین، دید صحیح به هزینهها، باید پیوسته و سراسری باشد زیرا در نهایت، تمام هزینهها در قیمت محصول تمام شده در بازار نهایی منعکس خواهد شد.
نیاز به اتخاذ دیدگاه زنجیره تأمین، تأکید بیشتری بر کنترل هزینهها توسط صنایع مختلف جهانی دارای گرایش عمده به برونسپاری3 دارد. بیشترین هزینههای بسیاری از شرکتهای امروزی، خارج از مرزهای قانونی آنها اتفاق میافتد. فعالیتهایی که در گذشته معمولاً درون شرکت انجام میشدند، اکنون توسط ارائهدهندگان خدمات تخصصی، برونسپاری میشوند. رشد شگفتآور سازندگان پیمانی در صنایع الکترونیک، شاهدی بر این مدعاست. اگر بخش اعظم هزینههای یک سازمان، خارج از مرزهای کسب و کار آن باشد، میتوان نتیجه گرفت که بزرگترین فرصتهای بهبود در موقعیت هزینه آنها، در زنجیره تأمین گستردهتری نهفته است.
با افزایش برونسپاری، زنجیره تأمین بیشتر شبیه یک شبکه میشود تا یک زنجیره. در نتیجه، فصل مشترک میان سازمانها نیز افزایش مییابد. موضوع اصلی این است که مجموع هزینه این شبکه در حال افزایش است. گاهی اوقات، از این هزینهها به عنوان «هزینههای داد و ستد» نامبرده میشود، اما در واقع چیزی بیشتر از هزینههای انجام کسب و کار روزانه هستند. این هزینهها همانند فقدان شفافیت و مشهود بودن در طول مرزهای سازمانی، نتایج قابل توجهی به بار میآورند. منظور از شفافیت و مشهود بودن این است که توانایی دید روشن از یک انتهای زنجیره تأمین تا انتهای دیگر آن وجود داشته باشد بویژه برای به اشتراک گذاشتن اطلاعات مرتبط با عرضه و تقاضا در طول مرزهای شرکت.
شکل 2
کاهش زمان چرخه Cash- to- Cash
از نقطه نظر سازمانی، ارزیابی عملکرد حیاتی عبارت است از زمان چرخه Cash- to- Cash. زمان، از لحظهای که یک کسب و کار برای تأمینکنندگان مواد اولیه و قطعات هزینه میکند، در تمام طول فرایند ساخت و مونتاژ تا توزیع نهایی و پشتیبانی پس از بازار، با سرعت در حال سپری شدن است. این زمان با تعداد روزهای انجام کار بر روی موجودی کالا (به عنوان مواد خام، کار در حال انجام، کالاهای عبوری) و زمانی که صرف پردازش سفارشات و تجدید موجودی سفارشات میشود و نیز زمان ساخت، زمان توقف در صفها و گلوگاهها و غیره، نشان داده میشود.
تحلیل تفصیلی خطوط حمل و نقل (لجستیک) نشان میدهد که طول چرخههای Cash- to- Cash اغلب میتواند تا حدی قابل توجه باشد که به جای روز، با واحد ماه شمارش شود. هر کاری که بتوان برای تصحیح این زمان پیوسته و سراسری انجام داد، آشکارا به معنای رهایی سرمایه در گردش و کاهش هزینهها خواهد بود. همچنین، احتمال دارد که بیشتر زمان سپری شده در خطوط، فاقد ارزش افزایی باشد. به ویژه زمانی که صرف موجودی کالای بدون حرکت میشود، زمانی بیهوده است. ترسیم نقشه زنجیره تأمین، امکان شناسایی فرصتهایی برای کاهش موجودی کالا و نیز کاهش هزینه را فراهم میآورد. شکل 3، نقشهای واقعی از محصولی خاص در صنعت پوشاک را نشان میدهد. خطوط عمودی، میانگین موجودی کالا در طول دوره تحقق در هر گام از زنجیره را نشان میدهند.
آزمون این نقشه، این حقیقت را مشخص میسازد که به نظر میرسد بیشتر موجودی کالا در زنجیره تأمین، در فصول مشترک میان موجودیتهای سازمانی متوقف شده است. در واقع، اینجا نوعی تکرار موجودی وجود دارد. از یکسو تأمینکننده، موجودی کالا را به دوش میکشد و از سوی دیگر، مشتریان او نیز موجودی دیگری از همان محصول را تحمل میکنند. براستی چرا چنین است؟ دلیل اصلی این است که موجودی کالا، توسط دو طرف، به عنوان موجودی تضمینی، نگهداری میشود. از آنجا که هیچ مسیر دید روشنی میان دو موجودیت همجوار در زنجیره وجود ندارد (هیچ نوع اطلاعات مشترکی در مورد نرخ سفارشات و یا استفاده وجود ندارد) هر دو طرف باید توسط موجودی اضافی، از ضربه خوردن در مقابل عدم اطمینان، جلوگیری کنند. حذف عامل عدم اطمینان، باعث رفع نیاز به این موجودی خواهد شد.
در واقع، دلیل ریشهای مازاد موجودی، فقدان شفافیت ناشی از عدم ارتباطات صحیح است. خوشبختانه، اکنون رویکرد در حال پیشرفتی در زمینه اهمیت اطلاعات مشترک در زنجیره تأمین، به وجود آمده است. مثلاً، در توزیع کالاهای مصرفکننده، پذیرش «برنامهریزی، پیشبینی و تجدید موجودی مبتنیبر همکاری (CPFR) شروع به اعمال تغییر کرده است. CPFR، عبارت است از تعیین شراکت در پیشبینیها از طریق تشکیل ائتلاف در دانش و اطلاعات. براساس این دید توافقی در مورد تقاضا، تأمینکننده مسئولیت تجدید موجودی عرضه را در افق پیشبینی، برمبنای نرخ واقعی فروش و مصرف برعهده میگیرد. در موارد بسیاری، کاهش قابل توجه موجودی کالا توأم با بهبود درامد فروش در فعالیتهای نمونهای، گزارش شده است. با این وجود، بهرغم انواع ابتکارات، به رویکرد بنیادین جدیدی در زمینه قیمتگذاری برای انتشار بیشتر ارزش، نیاز است.
شکل 3
تطبیق زنجیرههای تأمین با مشتریان برای خلق ارزش بیشتر
با افزایش سریع فشارهای رقابتی در دهه اخیر، ما مجبوریم فراسوی خرد متعارف نگاه کنیم زیرا تنها این شیوه به بازده نزولی میانجامد. مثلاً تا مدتهای مدید، این عرف را پذیرفته بودیم که با افزایش سطوح خدمات، هزینه خدمترسانی نیز بهطور نمایی افزایش مییابد. با این وجود، اکنون دریافتهایم که این تساوی از هم خدمترسانی سطوح بالا4 و هم خدمترسانی سطوح پایین5 که مستقیماً به هزینه- اثربخشی پایین و از دست دادن فرصتهای درامدزایی میانجامد، متأثر است. سیاستهای نامناسب قیمتگذاری و دورههای تجاری نیز جزو جدایی ناپذیر استفاده ناصحیح از منابع هستند. پارادایم واقع گرایانهتر این است که با افزایش مقطع خدمت، هزینه خدمترسانی، در واقع تا نقطه مشخصی کاهش مییابد (شکل 4).
شکل 4
گرچه این پدیده تنها در صورت تخصیص مجدد منابع بهبود یافته شرکت رخ میدهد، اما در این مقاله ما آن را «تطبیق راهبردی» و یا به طور خلاصهتر تطبیق6 نامیدهایم. به دنبال تخصیصگرایی وظیفهای، مفهوم تطبیق به طوری وسیع مورد توجه قرار گرفته است. البته، در محیط عملیاتی امروز، تطبیق در جایی وجود دارد که ارزش در آن خوابیده است.
بنگاهها اگر بخواهند عملکرد مالی و عملیاتی پیوستهای داشته باشند، باید راهبردها، توانمندیهای فرهنگی و سبکهای رهبری خود را با مشتریان خویش تطبیق دهند. متأسفانه، امروزه سازمانهای اندکی در برقراری ارتباط میان این چهار سطح، خبره شدهاند. کلید حل مسئله، در تفسیر بازار و انجام این کار با رفتن به فراسوی مفاهیم اقتصادی دنیای رفتار فردی، نهفته است. (شکل 5)
شکل 5
به عنوان اهداف این مقاله، ما بر روی سطوح اول و دوم مدل تطبیق متمرکز شدهایم.
بهترین راه برای بخشبندی بازار، خطوط «رفتار خریدار» است. متأسفانه، بیشتر بنگاهها از شاخصهایی درونی استفاده میکنند که نشانههایی اندک درباره این نکته که مشتری به چه صورتی تمایل دارد یک محصول یا خدمت را خریداری کند، ارائه میدهند. این نوع بخشبندی- اگرچه دیر هنگام- اما مورد توجه قرار گرفته است.
ما دریافتهایم که مشتری مایل است رفتارهای غالب محدودی را در مورد خرید هر محصول یا خدمات به نمایش بگذارد. این رفتارها ممکن است با تغییر وضعیت، تغییر کنند. شکل 6، چهار نوع رفتار خریدار را که به نظر میرسد در مورد بسیاری کالاها و خدمات صورت میگیرند، به تصویر میکشد، البته، اینها تنها رفتارهای محتمل نیستند، بلکه ما برای سهولت بحث، برای هر یک از آنها عنوانی توافقی را برگزیدهایم. آمیخته این چهار رفتار خریدار برای ردهها و کشورهای مختلف، محصول یا خدمت متفاوت خواهد بود. واضح است که رفتار «مبتنیبر همکاری»، خریدار بیشتر به واسطه نیاز به روابط اعتماد برانگیز و قابلیت پیشبینی به میان کشیده میشود نه به واسطه قیمت. رفتار خریدار «ثابت» بر خدمات کم هزینه قابل پیشبینی متمرکز و بسیار حساس به قیمت است. رفتار خریدار «پویا» نسبت به قیمت، هوشمند است. مشتریانی که این نوع پاسخ را از خود بروز میدهند، اگر رفتار کاملاً غیرقابل پیشبینی از تقاضای آنها دریافت شود، باید هزینهای اضافی بپردازند. رفتارهای خرید «راهحلهای نوآورانه» عملاً در هر قیمتی، تنها علاقهمند به راهحلهای سریع و خلاقانه است.
شکل 6
اقدام کلیدی عبارت است از دریافت و فهم آمیخته این بخشبندیهای رفتاری و یا رفتارهای مشابه موجود برای ردهای خاص از محصول یا خدمات. وقتی که این فهم کامل شد، بسادگی راهبرد قیمتگذاری خاصی با توجه به نوع بخشبندی مشتری بویژه در بازار «B 2 B»، انتخاب میشود. اگر بخشبندی ابتدایی بخوبی صورت گرفته باشد، حتی اگر یک مشتری خاص مجبور شود در محدوده رفتارهای خرید خود، برای مدت زمانی کوتاه و به دلیل فشارهای درونی و بیرونی تغییری ایجاد کند، معمولاً به سراغ گزینههای دیگری از رفتارهای مشخص شده خواهد رفت. بنابراین، اقدام پاسخگویی به آن نسبت به زمانی که دائماً رفتارهایی استثنایی و غالباً در هزینههای بسیار بالا از او سر میزند، بسیار آسانتر خواهد بود. بنابراین، گزارههای ارزش «مناسب، شامل قیمتگذاری و دیگر شاخصههای خدمات در این سناریوی» تطبیق چندگانه زنجیره تأمین، مشابه شکل 7 خواهد بود.
شکل7
ما اصل "horses for courses" را برای طراحی زنجیره تأمین پیشنهاد میکنیم، زیرا همانگونه که برمبنای عوامل اقتصادی عمل میکند، بر مبنای فهم رفتارهای انسانی نیز استوار است. در نتیجه، رویکرد «تطبیق» به بازار به مثابه معما نمینگرد و بسیاری از آزمون و خطاهای سبک مدیریت سنتی- زمانی که منابع نامحدود به نظر میرسیدند- را از میان خواهد برداشت.
نتیجهگیریاز آنجا که زنجیره تأمین، بهترین فرصت باقیمانده برای کاهش هزینه و ارتقای ارزش را در اختیار دارد، مدیریت فصول مشترک شبکه، امری حیاتی است. ایده «تطبیق»، که سازمانها به وسیله آن راهبردها و فرایندهای زنجیره تأمین خود را با بازارهای مشتریان که با توجه به رفتار خریدار بخشبندی شده مطابقت میدهند، شالودهای مشخص برای راهبرد قیمتگذاری بر مبنای خدمات فراهم میآورد.
تطبیق راهبردها و فرایندهای زنجیره تأمین میان شرکای کسب و کار، زمینهساز دستیابی به بهبود خدمات با کمترین هزینه است. با انتشار ارزش به این شکل، قطعاً میتوان قیمتها را در صورت لزوم کاهش داد، اما حاشیه سود تأمینکنندگان را حفظ کرد. برای تحقیق تطبیقی موفق، مطمئناً موانع بسیاری وجود دارد که مهمترین آنها عدم شفافیت و قابلیت مشاهده در زنجیرههای تأمین است. هرگاه که فرصت «جایگزینی اطلاعات به جای موجودی کالا» پدید آید، باید توسط شرکای زنجیره تأمین غنیمت شمرده شود.
مدیریت هزینه
پیشرفت سریع و شگرف فناوری همراه با افزایش روزافزون رقابت در بازارهای جهان، مدیران واحدهای اقتصادی را به تولید محصولاتی با کیفیت بالا، ارائه خدمات مطلوب به مشتریان و در غایت کاستن از هزینه تمام شده کالا و خدمات ترغیب نموده است. از این رو جهت تحقق این انتظارات، تأمین اطلاعات مورد نیاز به صورت جامع برای سیستم حسابداری یک ضرورت است و به همین علت بسیاری از دست اندرکاران امور اقتصادی به تدریج از دیدگاههای سنتی مبتنی بر حسابداری بهای تمام شده فاصله می گیرند و به ایجاد سیستم مدیریت هزینه گرایش پیدا میکنند. سیستم مدیریت هزینه نوعی سیستم برنامه ریزی و کنترل است که براساس اطلاعات جامع طرحریزی می گردد و این اهداف را پی میگیرد:1- برآورد و تعیین بهای تمام شده منابعی که در راه انجام فعالیتهای اصلی واحد اقتصادی مورد استفاده قرار می گیرد. 2- تشخیص و حذف اقلامی از هزینه که ارزش افزوده ایجاد نمی کنند. 3- تعیین کارایی و اثربخشی فعالیتهای اصلی انجام شده در واحدهای اقتصادی. 4- تشخیص و ارزیابی فعالیتهای جدیدی که می تواند عملکرد آینده سازمان را بهبود بخشد. به طور کلی میتوان چنین نتیجه گرفت که تأکید سیستم مدیریت هزینه بر روند فعالیتهای بنگاه اقتصادی است. بدون شک در نظر گرفتن این اولویتها برای دستیابی به هدف تولید محصولات و خدمات با کیفیت بالا، با حداقل بهای تمام شده، بسیار حائز اهمیت است. در این سیستم، هزینه فعالیتهای عمده بنگاه اقتصادی به کالاها و خدمات مربوط به تولید با توجه به نحوه استفاده از فعالیتها در تولید این کالاها و خدمات تخصیص مییابد. در این راستا هدفهای سازمانی مدیران بسیار متنوع است. برخی از هدفها که به طور مکرر مورد تأکید قرار می گیرند عبارتند از: توجه به سودآوری و رشد، رسیدن به خودکفایی مالی، به حداقل رساندن بهای تمام شده کالا، متنوعساختن بازار، ارتقاء کیفیت محصولات مطابق با استانداردهای بین المللی، رعایت ملاحظات زیست محیطی، همچنین انجام وظایف مربوط به خدمات اجتماعی. وظیفه مدیریت در این سیستم، کسب اطمینان از دستیابی به هدفهای فوقالذکر به صورت جامع است و به منظور دستیابی به این هدفها، مدیران معمولاً فعالیت اصلی خود را بر چهار موضوع متمرکز می سازند. 1- تصمیم گیری، 2- برنامه ریزی، 3- رهبری فعالیتهای عملیاتی، 4- کنترل و پیگیری کارهای انجام شده. برای تحقق عینی هر یک از فعالیتهای چهارگانه، مدیریت نیازمند اطلاعات است. این اطلاعات می تواند از منابع گوناگونی نظیر اقتصاددانان، متخصصان مالی، کارکنان فروش و بازاریابی، کارکنان تولید و حسابداری به دست آید. تحولات چند سال گذشته شامل آزادسازی اقتصاد، رونق مجدد بورس اوراق بهادار و نزدیک شدن نرخ بهره به سطح نرخ تعادلی، باعث گردیده که مباحث مختلف مدیریت هزینه اهمیت فراوان بیابد. زیرا هرگونه اقدام در جهت کاهش هزینه تولید کالا و خدمات مستقیماً بر قیمت سهام در بورس سهام تأثیر میگذارد. جذاب بودن سهام هر مؤسسه اقتصادی و تولیدی نیز به نوبه خود میتواند معیاری در جذب و تخصیص سرمایه که مهمترین ارکان تولید و توسعه اقتصادی است تلقی گردد. یکی از پیامدهای رشد و توسعه همهجانبه پیدایش رویکردی جدید مبنی بر پیوند توسعه و موفقیت اقتصادی با ملاحظات اخلاقی و تأثیر متقابل مسائل اقتصادی و اخلاقی و ارزشهای اجتماعی بر یکدیگر است. در نتیجه، مدیریت بنگاههای اقتصادی دیگر نمی توانند صرفاً افزایش سودآوری یا افزایش تولید کالای مرغوب را تنها هدف خود در نظر گیرند، بلکه موضوعهایی همچون پرداخت حقوق عادلانه به کارکنان، رعایت کیفیت بالا همراه با کاهش بهای تولیدات، کاستن از آلودگی محیط زیست و سایر مسائل اخلاقی را نیز باید رعایت کنند. بنابراین، واحدهای اقتصادی به جای اینکه توجه خود را صرفاً به عملکرد اقتصادی معطوف نمایند، به صورت نهادهائی چند منظوره درآمدهاند و با این ویژگیها باید در بازارهای سرمایه گذاری داخلی و خارجی شرکت نمایند و مطابق با ضوابط و استانداردهای بین المللی به فعالیتهای خود ادامه دهند. نکته دیگری که باید به آن توجه نمود این واقعیت است که روند تغییر قیمت و الگوی رفتاری بازار تصادفی و غیر منظم است (RANDOM WALK)، به بیان دیگر بازار حافظه ندارد بنابراین از قیمتهای دیروز در مورد فردا نمیتوان نتیجهگیری خاصیکرد. در بازارهای فعالسرمایه، مدیران رقابتی و کارآفرین میتوانند با بهره گیری از عوامل متعدد، بازاریابی کنند. زیرا در دنیای رقابتی، تعداد زیادی معاملهگر و در کنار آن تعداد کثیری دلال و کارگزار و واسطه متخصص خرید و فروش سهام وجود دارد، که از تجربه کافی برخوردارند و تأثیر اطلاعات بر قیمت سهام را میدانند. آنان همواره سعی بر آن دارند که بازار به صورت دو طرفه عمل کند و در آن به طور مستمر عده ای خریدار و عدهای فروشنده باشند و رکود و کسادی بیش از حد بر بازار حاکم نگردد. از سوی دیگر وظایف اساسی و مهم بازارهای سرمایه، تأمین مالی شرکتها و بنگاههای اقتصادی است. بازار سرمایه باید این قابلیت و ویژگی را داشته باشد که بتواند سرمایه شرکتها و واحدهای اقتصادی نیازمند را تأمین کند. تخصیص سرمایه هنگامی بهینه است که بیشترین بخش سرمایه متوجه سودآورترین فعالیتها شود. پس تخصیص سرمایه هنگامی درست است که شرکتهایی که فرصتهای سرمایهگذاری بهتر دارند، به سهولت بتوانند سرمایه مورد نیاز خود را تأمین کنند، و آن بخش از اقتصاد که بازدهی کمتری دارد با محدودیت در سرمایهگذاری روبهرو شود. در نتیجه اگر ارائه تسهیلات مالی و وامدهی به مؤسسات اقتصادی و تولیدی گوناگون و نیز توزیع اعتبارات بین آنها، بنابر ملاحظات جامع فوقالذکر و بازدهی شرکتها صورت گیرد، بدیهی است که سرمایه محدود کشورها به طور بهینه تخصیص می یابد و به پروژههای سودآور و مفید سرمایه لازم اختصاص داده میشود. درغیر این صورتکارایی مدیریت هزینه و بازار سرمایه نامتجانس خواهد بود و نمی توانند در خدمت رشد و توسعه اقتصادی قرار گیرند.
برای معرفی هزینه های جاری شرکت یا فروشگاهتان بر روی گزینه "تعریف هزینه" از منوی پایه کلیک نمائید. پنجره تعریف هزینه باز می شود.
توجه: شما می توانید لیست هزینه های موجود در این فرم را بر اساس کد هزینه یا نام هزینه مرتب نمایید. روش کار بدین صورت می باشد که برای مرتب نمودن لیست بر اساس کد هزینه بر روی کلمه کد هزینه در تیتر لیست کلیک کنید یک فلش آبی رنگ در این قسمت ظاهرمی شود که اگر نوک پیکان به طرف بالا باشد لیست از کوچک به بزرگ و اگربه طرف پائین باشد ، لیست از بزرگ به کوچک مرتب می شود. همچنین برای مرتب نمودن نام هزینه برروی کلمه نام هزینه در تیتر لیست کلیک کنید، اگر نوک پیکان به طرف بالا باشد، لیست بر اساس حروف الفبا بصورت صعودی (از الف تا ی) و اگر سر فلش به سمت پایین باشد، لیست بصورت نزولی (از ی تا الف) مرتب می شود.
ایجاد حساب هزینه
برای ایجاد حساب هزینه در پنجره تعریف هزینه بر روی دکمه "جدید" کلیک نمائید، پنجره زیر باز می شود.
نام هزینه ای را که می خواهید برایش حساب تعریف نمائید را مشخص نموده و سپس بر روی کلید "تایید" کلیک نمائید. حساب هزینه شما ایجاد می شود. در صورت انصراف از تعریف هزینه جدید تا قبل از کلیک بر روی دکمه تایید بر روی دکمه "انصراف" کلیک نمائید.
ایجاد تغییرات
در صورتیکه هزینه ای را اشتباهاً وارد نمودید و یا هزینه تعریف شده نیاز به ایجاد تغییرات داشت در پنجره تعریف هزینه بر روی دکمه "اصلاح حساب هزینه" کلیک نمائید.
تغییرات مورد نظر را اعمال نموده سپس بر روی کلید "تایید" کلیک نمائید.
حذف
برای حذف نمودن حساب هزینه باید توجه نمائید که برای آن حساب عملیاتی تعریف نکرده باشید، در اینصورت با انتخاب هزینه مورد نظر و کلیک بر روی دکمه "حذف" پیام زیر در پنجره ظاهر می گردد.در صورت اطمینان بر روی "بلی" و در غیر اینصورت بر روی "خیر" کلیک نمائید.
توجه داشته باشید اگر برای حساب هزینه عملیاتی تعریف نموده باشید نمی توانید آنرا حذف نمائید، در صورتیکه بخواهید آنرا حذف کنید، باید قبل ازحذف هزینه اول عملیات آن را حذف کنید.
مجموعه مالی
در سازمان ها، بیشتر تلاشها منتهی به اثرات مالی می شوند و وقتی سیستمها در قالب یک ERP قرار می گیرند، توسط یک هسته مرکزی به نام حسابداری از نقطه نظر مالی به تعامل با یکدیگر می پردازند. این هسته علاوه بر صدور و یا کنترل جریانات مالی ، در حقیقت شاهراهی است برای هدایت نقدینگی و اعتبارات به سیستمها و فعالیتهای دیگر سازمان.
زیر سیستمهای این مجموعه عبارتند از:
زیر سیستم دریافت و پرداخت و صندوق و خزانه داری
زیر سیستم بودجه و تامین اعتبار
زیر سیستم حسابداری
بسیاری از فعالیتهای هر موسسه اعم از خصوصی و دولتی شامل عملیات مالی است. ثبت و کنترل صحیح این عملیات که بعضا ضامن بقاء موسسه می باشد در سیستم حسابداری انجام می پذیرد. هسته حسابداری که مدیریت حسابها و اسناد حسابداری را شامل می شود با معرفی مفهوم جدیدی به نام ترکیب عناصر شکل گرفته است. این مفهوم , اطلاعاتی بسیار غنی تر از درخت کد حسابها و در واقع گسترش حسابهای تفضیلی از سلسله مراتبی به ترکیبات جایگشتی را در بر می گیرد و قابلیتهای بالاتری را نسبت به سیستمهای سنتی دارا می باشد. این ترکیبات شامل عناصری است که هر عنصر آن جزء ماهیت هایی می باشد که با سیستم حسابداری ارتباط دارند مانند اشخاص حقیقی و حقوقی طرف حساب، بازاریابها، واحد های سازمانی، پروژه ها، مناطق جغرافیایی و دیگر ماهیت های مرتبط با حسابداری. ترکیبات جزء مفهوم بزرگتری به نام شمای حسابداری است که از یک استاندارد حسابداری ، یک روش هزینه یابی مانند استاندارد یا تعهدی و یک واحد پول تشکیل شده . در این ساختار حسابها در در داخل ترکیبات قرار می¬گیرند. اسناد حسابداری این سیستم برای ترکیبات ثبت می¬شود و از این منظر امکان گزارش گیری و Data Mining وسیعی را فراهم آورده است.
قابلیت ها
• قابلیت تعریف شمای حسابداری
• قابلیت ثبت در دفاتر حسابداری بصورت دستی
• قابلیت ثبت در دفاتر حسابداری بصورت خودکار
• قابلیت ثبت مجدد در دفاتر حسابداری
• قابلیت وارد نمودن اطلاعات حسابداری سیستم های دیگر از خارج سیستم
• قابلیت تعریف دوره و سال مالی
• قابلیت تعریف هر نوع سند دلخواه در سیستم
• قابلیت صدور گزارش های دلخواه
• قابلیت ساخت ترکیبات جدید در در هر زمان
• قابلیت ذخیره ترکیبات مورد نیاز اسناد اتوماتیک به صورت پویا
• قابلیت باز یا بستن دوره های مالی برای ثبت اسناد
• قابلیت حذف یا اضافه نمودن عناصر ترکیبات
• قابلیت دریافت و پرداخت انواع اسناد بهادار
• قابلیت مدیریت گردش کار اسناد بهادار مختلف
• قابلیت ثبت اسناد اتوماتیک برای گردش وضعیتهای چک
• قابلیت نگهداری تاریخچه گردش کار اسناد بهادار
زیر سیستم دریافت و پرداخت و صندوق و خزانه داری
این زیرسیستم از مجموعه سیستمهای مالی به شمار می¬آید که هدف آن کنترل دریافتها و پرداختهای سازمان است. در این سیستم که ارتباط تنگاتنگی با سیستم حسابداری دارد، امکان صدور سند حسابداری برای همه¬ی دریافتها و پرداختها وجود دارد.
قابلیت ها
• امکان ثبت دریافت ها و پرداختهای یک سازمان
• امکان صدور خودکار سند حسابداری دریافت ها و پرداختهای سیستم
• امکان تعریف سرفصل حساب جهت اسناد خودکار دریافت ها و پرداخت ها
• امکان ارائه گزارشات مختلف بر اساس اشخاص طرف حساب، زمان، ...
• امکان ارتباط دریافت و پرداخت به فاکتور و پیش فاکتور
• امکان تخصیص چندین پرداخت به چندین فاکتور
• امکان کنترل صدور چکها و سررسید آنها
• امکان ارائه هشدار هنگام سررسید چکها
• امکان تعریف انواع حسابها، انواع بانکها
• امکان ارتباط یک حساب تفصیلی به یک حساب بانکی
• ارتباط با سایتهای بانکها جهت دریافت گردش یک حساب
• امکان محاسبه اتوماتیک گزارش مغایرت بانکی
زیر سیستم بودجه و تامین اعتبار
این سیستم در زمینه برنامه ریزی بودجه , کنترل هزینه ها و تخصیص نظام مند اعتبارات به پروژه ها فعالیت می کند و هدف آن استفاده بهینه از منابع مالی موجود در جهت حرکت به سوی اهداف موسسه است. گزارشات این سیستم راهگشای مدیران در جهت یافتن گره های هزینه در سازمان است و آنان را قادر می سازد با برنامه ریزی اصلاحی در جهت تعدیل برنامه ها و فعالیت ها پیش روند. این سیستم از بعد مالی و زمانی به تحلیل فعالیت ها اقدام می کند و در هر مقطع زمانی خاص قادر به ارائه گزارشات مقایسه میان عملیات جاری هر بخش در زمینه بودجه های جاری یا هر پروژه در زمینه بودجه های عمرانی است. به این ترتیب مدیران قادرند با برنامه ریزی مجدد و لحاظ کردن واقعیات بدست آمده نسبت به اصلاح برنامه ریزی بودجه اقدام کنند.
قابلیت ها
• امکان تعریف هزینه ها و مراکز هزینه در سیستم
• امکان ثبت در خواست های بودجه از بخشهای مختلف سازمان
• امکان اعمال نظرات مدیران در درخواست های بودجه و تصویب نهایی به صورت گردش کار
• امکان ایجاد ارتباط بین بودجه و عملیات واقعی مالی سیستم در حسابداری
• امکان گزارش گیری مقایسه ای بین عملیات مالی و بودجه با پارامترهای مختلف زمانی و واحدهای سازمانی و نوع فعالیتها
• امکان ایجاد تغییرات درهر مقطع در بودجه
• ارائه پیشنویس بودجه سال آتی به صورت گزارش بر اساس عملیات سال جاری و پارامترهای نرخ تورم و واریانس بودجه سال جاری
• امکان گزارش گیری ازمراکز هزینه ای که از بودجه فاصله دارند (چه مطلوب و چه غیر مطلوب)
زیر سیستم حقوق و دستمزد
در بیشتر سازمانها سیستم حقوق و دستمزد وظیفه محاسبه حقوق کارمندان بر اساس حقوق و مزایای تعیین شده و کسور مربوطه شامل بیمه، مالیات، اقساط وام و ... را به عهده دارد. این سیستم به لحاظ جزئیات فراوان , مربوط به روش محاسبات برای کارمندان مختلف بسیار حائز اهمیت است و در هر سازمانی که کارفرما و کارمند/کارگری وجود داشته باشد نیاز به این سیستم مطرح می شود.
قابلیت ها
• در این زیرسیستم می توان روشهای مختلف محاسبه حقوق را تعریف کرده و یا آنها را تغییر داد و بنا بر نیازهای سازمان هر روش را به کارمندان مربوطه تخصیص داد.
• در این زیرسیستم روشهای محاسبه حقوق به وسیله مجموعه ای از فرمولها توسط کاربر تعریف می شود. در این فرمولها می توان از انواع شرطها بر اساس عوامل مختلف مانند عوامل حکمی، عوامل ثابت، عوامل مالیاتی، عوامل حضور و غیاب، کسر و اضافات ثابت و مستمر، عوامل عمومی(تعداد روزهای سال، ... ) و ... استفاده کرد.
• زیرسیستم حقوق و دستمزد با زیرسیستمهای احکام، حضور و غیاب، ماموریت، مرخصی، گروههای کاری، وام و ... در تعامل است و به طور اتوماتیک داده های مورد نیاز محاسبات حقوق و دستمزد را از زیرسیستمهای مربوطه دریافت می کند و در صورت نیاز در این سیستم ها اثر می گذارد (مانند کسر قسط وام از مانده وام).
• در این زیرسیستم تمام تغییرات عوامل ثبت می شود، در نتیجه تمام انواع معوقه را می توان تنها با در نظر گرفتن تاریخ محاسبه به طور اتوماتیک محاسبه کرد. پس از محاسبه با نظارت مسئول مربوطه معوقه های تایید شده به کارمند پرداخت می شود.
• در این زیرسیستم می توان عملیات دیگر مربوط به حقوق و دستمزد مانند بازخرید مرخصی، بازخرید سنوات، عیدی و ... را در سیستم تعریف کرده و روش محاسبه هر یک را با استفاده از فرمولها به سیستم معرفی کرد.
• این زیرسیستم به طور مستقیم با زیرسیستم حسابداری مربوط است و با تعیین حسابهای مربوطه می توان اسناد حقوق و دستمزد را در همین زیرسیستم صادر کرد.
• کاربر می تواند انواع گزارشات حقوق و دستمزد را از قبیل لیست حقوق، لیست بیمه، لیست مالیات، فیش حقوق و ... متناسب با نیاز خود بسازد.
زیر سیستم حسابداری انبار
گردش کالا در انبار های سازمان منجر به ایجاد تراکنشهای مالی و تغییر سرمایه و موجودی می گردد. ثبت تغییرات ریالی موجودی انبار به کمک این زیر سیستم میتواند قیمت تمام شده لحظه ای را به همراه داشته باشد.
قابلیت ها
• امکان تعریف مدل قیمت گذاری کالا
• امکان تعریف ارتباطات رسید / حواله ها
• امکان تعریف مدل قیمت گذاری رسید / حواله ها
• امکان اعمال نرخ استاندارد کالا از قیمت تمام شده قبلی، از نرخ استاندارد قبلی و یا به صورت دستی
• امکان صدور اسناد خرید برآوردی
• امکان صدور اسناد استاندارد رسید / حواله به صورت خودکار
• امکان صدور اسناد استاندارد رسید / حواله های فاقد استاندارد به صورت سرجمع و Manual
• امکان قیمت گذاری به روشهای FIFO, LIFO, Average, Duration Average و برگشت محاسبات قیمت گذاری
• امکان انجام تعدیلات
• امکان گزارش گیری کاردکس ریالی
• امکان گزارشگیری از کاردکس ریالی منفی
بحث پروژه و کنترل آن از بحث های خیلی عام در سازمانها است و طبیعی است وقتی بخش اعظمی از بودجه سازمانها مربوط به پیشبرد و نگهداری پروژه هااست، کنترل روند نقدینگی پروژه نیز بسیار در تصمیم گیریهای استراتژیک پروژه حیاتی است و اصولا ریسک های زیادی در پروژه به روند هزینه پروژه وابسته است.
قابلیت ها
• امکان تعریف BOM پروژه
• قیمت گذاری BOM و Vendor List , Price List
• تامین اعتبار پروژه
• نامین قطعات پروژه به همراه کاردکس ریالی
• درصد پیرفت ریالی پروژه
• آنالیز پروژه و ...
زیر سیستم قیمت تمام شده
سازمانهای تولیدی و خدماتی تمرکز خاصی بر روی بهای تمام شده کالا و خدمات خود دارند و از آن به عنوان اهرمی برای رقابت و پایداری استفاده مینمایند. ضمن اینکه بسیار مهم است که بتوان به کمک بهای تمام شده مناسب بهره وری سازمان را سنجید و از اتلاف منابع در مسیر تولید یا خدمات کاست.
قابلیت ها
• امکان تعریف مراکز هزینه و خدمات
• امکان تسهیم هزینه ها به مراکز
• امکان تعریف استاندارد مصرف منابع
• امکان تزریق سربار به کالا و خدمات به صورت دستی و اتوماتیک
• امکان تعیین دستمزد مستقیم و غیر مستقیم تولیدی
• امکان تعیین بهای تمام شده کالا و خدمات به صورت استاندارد و Target Coasting
• و ...
مقدمه : امروزه بخش خصوصی نقش تاثیر گذاری در اقتصاد کشورها بازی می کند ، تا جاییکه اقتصاددانان ، واگذاری فعالیت های اقتصادی به بخش خصوصی یا به عبارتی خصوصی سازی را از اولین شروط توسعه ی اقتصادی کشورها می دانند . تجربه ی کشورهای توسعه یافته در طی سالها نشان داده است که تشویق و ترغیب بخش خصوصی به سمت سرمایه گذاری ، از مهم ترین رازهای توسعه یافتگی کشورهاست ؛ و یکی از عوامل تعیین کننده و موثر بر متغیرهای اقتصادی ، خصوصاً سرمایه گذاری ، هزینه ی مبادله است .
قاعدتاً سرمایه گذار، پیش از اینکه تصمیم به سرمایه گذاری بگیرد و به سود حاصل از آن امیدوار شود ، باید در مورد اصل سرمایه ی خود مطمئن گردد. به عبارتی ابتدا باید از امنیت محیط اقتصادی کشور ، اطمینان خاطر کسب نماید و اعتقاد پیدا کند که اصل سرمایه اش با مشکلی از لحاظ حقوقی و اداری مواجه نخواهد شد و سپس برای سرمایه گذاری قدم به جلو بگذارد . به عبارت اخری هزینه ی مبادله یکی از علل عمده و موثر بر گرایش بخش خصوصی به سرمایه گذاری است. پس از این مقدمه ، در ادامه ، به بررسی مفهوم هزینه ی مبادله و رابطه ی آن با سرمایه گذاری بخش خصوصی پرداخته خواهد شد . هزینه ی مبادله چیست ؟ از دیر باز تا کنون مبادله میان انسانها وجود داشته است . انسانها با یکدیگر به مبادله می پردازند زیرا با انجام مبادله به وضعیت بهتری دست پیدا می کنند . اما نکته ی حایز اهمیت ، هزینه هایی است که انجام مبادلات برای انسانها به دنبال دارد .
هر مبادله مستلزم هزینه هایی است که گاه به اندازه ای بالا هستند که از شکل گیری مبادله جلوگیری می کنند . این هزینه ها معمولا ً بر هر دوطرف مبادله تحمیل می شود ؛ هر چند وزن این هزینه ها برای هر دوطرف یکسان نیست . در تئوری مرسوم اقتصاد ، هزینه ی مبادله یا نادیده گرفته می شود و یا ناچیز انگاشته می شود . اما دنیای واقع ، اکنده از هزینه های مبادله است . به طور خلاصه ، هزینه ی مبادله ، هزینه هایی است که طرفین قراردادها برای کسب اطلاعات ، یا به منظور عدم اجرای مفاد قرارداد از سوی طرف مقابل ، یا به جهت نظارت و کنترل و اعمال قانونی قراردادها متحمل می شوند. اهمیت هزینه مبادله به حدی است که نگرش و برخورد با این مساله هر روز جنبه ی خاصی به خود می گیرد و همین مساله اندیشمندان زیادی را بر آن داشته است که به بررسی تاثیر این نوع هزینه بر روی اقتصاد و سایر عناصر اجتماع بپردازند .
یکی از اولین کارهایی که بر روی مفهوم هزینه مبادله به طور جدی صورت گرفت توسط " رونالد کوز " در سال 1937 میلادی بود . او در مقاله ی مشهور خود تحت عنوان " ماهیت بنگاه " به علل شکل گیری بنگاه پرداخت و مفهوم هزینه مبادله را به طور جدی به چالش کشانید . البته قبل از او دو کار مهم توسط هایک و کوز انجام گرفته بود . اما هیچکدام مفهوم درستی از هزینه ی مبادله به دست نداده بودند . و به این مساله به طور کامل نپرداخته بودند . بنابراین کوز را می توان بنیانگذار رهیافت هزینه ی مبادله دانست .
پس از کوز ، اولین اقتصاددانی که واژه ی هزینه ی مبادله را به کار برد " کنت ارو " بود . وی یکی از موانع تشکیل بازارها را هزینه ی مبادله می داند و معتقد است ، هزینه ی مبادله در مقابل حرکت مداوم سیستم اقتصادی وجود دارد . وی هزینه ی مبادله در اقتصاد را به نیروی اصطکاک در فیزیک تعبیر می کند . اقتصاددان دیگری به نام " چونگ " مدعی است که هزینه ی مبادله " هزینه های ناشی از نهادها" است . به عقیده ی وی این هزینه ها در جایی پدید می آیند که نهادها وجود دارند . ویلیامسون نیز هزینه ی مبادله را قیمتهای نسبی اطلاعات و اجرا می نامد . هر مبادله ای به مفهوم نوعی توافق یا قرارداد میان دو طرف مبادله است . بنابراین هیچ مبادله ای محقق نخواهد شد مگر اینکه دو طرف آن انتظار داشته باشند با مبادله ، وضعیتشان بهتر شود ، وگرنه یک یا هردوطرف قرارداد از توافق سر باز می زنند . توافق طرفین قرارداد نیز بستگی به هزینه هایی دارد که هر طرف پیش بینی می کند ، برای تحقق کامل حقوقی که براساس قرارداد متعلق به اوست ، باید متحمل شود این هزینه ها ، جدای از قیمت یا ارزشی است که برای تحقق شکلی مبادله باید ردو بدل شود .
در تعریف هزینه ی مبادله نظرات مختلفی ارایه شده است ؛ پاره ای از نظریه پردازان اقتصادی تعریفی موسع از این عبارت ارایه داده اند و گروهی دیگر به تعریفی مضیق بسنده کرده اند . اما فارغ از اختلاف نظراتی که در تعریف این عبارت وجود دارد می توان گفت : هزینه ی مبادله ، هزینه هایی است که در جریان یک مبادله ی اقتصادی ایجاد می شود .
هیچ مبادله ای صورت نمی گیرد مگر اینکه ، منافعی برای هر یک از طرفین مبادله داشته باشد و هزینه ی مبادله مانعی بزرگ در جهت دستیابی به منافع مورد انتظار از مبادله می باشد . در یک مبادله ، یعنی قراردادی که در آن دو بسته از حقوق مالکیت ردو بدل می شود ، طرفین علاوه بر قیمت کالای مورد مبادله ، متحمل هزینه های دیگری نیز می شوند . این هزینه ها شامل : هزینه کسب اطلاعات در مورد فروشنده ، کیفیت کالایا خدمت مورد نظر ، خریدار و تمایلات و نیازهای او ، هزینه های عقد قرارداد، نظارت بر عملکرد ظرفین ، تعریف حقوق مالکیت ، تمهید ضمانت اجراهایی برای تضمین اجرای قرارداد و... می شوند .
رابطه ی میان هزینه ی مبادله و سرمایه گذاری چنانچه در بالا توضیح داده شد ، سرمایه گذار زمانی اقدام به سرمایه گذاری می نماید که به امنیت محیط اقتصادی کشور، مشکوک نباشد . در کشوری که سرمایه گذار می داند ، برای بدست آوردن اطلاعات وگرفتن مجوز برای انجام فعالیت خاصی که تمایل به انجام آن دارد ، با مشکل مواجه خواهد شد ، مسلماً انگیزه اش را برای اقدام به فعالیت از دست خواهد داد یا به سرمایه گذاری هایی روی خواهد آورد که ریسک کمترو بازدهی بیشتری به همراه داشته باشد و از سرمایه گذاری های کلان ، منصرف خواهد شد . عدم وجود امنیت در محیط اقتصادی ، دخالتهای بی اندازه ی بخش دولتی ،بروکراسی اداری ، ضعف قوانین و مقررات مالکیتی و عدم وجود ضمانت اجراهای مناسب در جهت حمایت از بخش خصوصی ،از مهم ترین موجبات بی رغبتی اشخاص خصوصی به سرمایه گذاری اقتصادی است .
نتیجه گیری : آنچه تحت عنوان هزینه های مبادلاتی از آنها نام برده می شود – چنانچه توضیح داده شد – رابطه ی معکوسی با سرمایه گذاری دارند . به طوری که هرچه هزینه ی مبادلات اقتصادی در کشوری بالاتر باشد یعنی افراد مجبور باشند برای انجام فعالیت اقتصادی تاوان بیشتری بپردازند ، سرمایه گذاری در آن کشور پایین تر خواهد بود و بالعکس کاهش هزینه ی مبادلات و تسهیل روند سرمایه گذاری و ایجاد محیطی ایمن ، همراه با حقوق مالکیتی تضمین شده ، بخش خصوصی را هر چه بیشتر به سمت سرمایه گذاری اقتصادی سوق خواهد داد. لذا می توان از هزینه ی مبادله به عنوان عامل مهمی در ایجاد انگیزه در بخش خصوصی برای سرمایه گذاری اقتصادی نام برد و پیش شرط فعالیت بخش خصوصی را ، امنیت محیط اقتصادی دانست وبرای رهایی از دام توسعه نیافتگی ، هزینه ی مبادلات را کاهش داد .
انواع هزینه ها:
1 ) هزینه های مالی
2 ) هزینه های فروش
3 ) هزینه های عمومی و اداری
4 ) سایر هزینه های اداری
5 ) سایر هزینه های فروش
|
زیر سیستم حسابداری پروژه